Psychology

بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فروید» ثبت شده است

از نظر فروید شباهت زیادی میان فعالیت مردم دیندار و رفتارهای بیماران روان رنجور وجود دارد. هر دو دسته تاکید دارند کارها را به صورت آیینی انجام دهند و در هردو آیین با سرکوبی غرایز اساسی همراه است. فروید دینداری را بر پایه عقده ادیپ و دین ورزی را بر مبنای اندیشه پدر- خدا قرار می دهد.

زندگی نامه زیگموند
فرویددر ۱۸۵۶ فرایبورگ متولد شد و در ۱۹۳۹ در لندن درگذشت. زندگی فروید یکی از دوره های خلاق تاریخ علم محسوب می شود. انتشار کتاب اصل انواع چارلز داروین کتابی درباره مفهوم تکامل بر زندگی علمی او در سن ۱۷ سالگی تاثیر به سزایی داشته اشت او در 1873 وارد دانشگاه وین در رشته پزشکی شد و در سال ۱۸۸۲ به عنوان یک عصب شناخت بالینی فعالیت تخصصی خود را آغاز کرد.
در خانواده ی فروید هشت فرزند وجود داشت که دو نفر از آنها برادران ناتنی بزرگسال فروید همراه با کودکانشان بودند.برادر زاده ی فروید که یک سال بزرگتر از او بود، نزدیکترین همدم دوران کودکی فروید به شمار می رفت. زیگموند از تمام کودکان خانواده بدش می‌آمد و هنگامی که رقیبی برای محبت مادرش به دنیا می‌آمد، احساس حسادت و خشم می‌کرد. بنابراین دور از انتظار نیست که فروید در جوانی به عقده ادیپ معتقد شده و اساس دین را بر پایه آن نهد.

فروید از همان سالهای نخست، سطح بالایی از هوش را نشان داد که پدر و مادر او به پرورش آن کمک کردند. برای مثال خواهران او اجازه ی نواختن پیانو را نداشتند مبادا که صدای آن، مطالعات فروید را آشفته کند.
به او اتاقی مخصوصی داده شده بود که بیشتر وقت خود را در آن می‌گذراند و حتی غذایش را در آنجا می‌خورد تا وقت مطالعاتش را از دست ندهد. اتاق وی تنها اتاق آپارتمان بود که چراغ نفتی باارزشی داشت و باقی افراد خانواده از شمع استفاده می‌کردند.

فروید و روان شناسی دین
فروید خود را یهودی رها شده، شکاک و کاملا بی دین می دانست. او از باورهای کاتولیک ها تنفر داشت و دشمن واقعی را دین و کلیسای کاتولیک می دانست. فروید از اعمال دینی یهود نیز تنفر داشت و پس از ازدواج نیز همسر و فرزندانش را از آموزه های دینی یهود بازداشت. او دین را زائد و برخاسته از ذهن کودکانه بشر می دانست و معتقد بود با رشد علمی انسان، بندهای توهم از پایش باز می شود. روش فروید روان تحلیل گری یعنی کاوش در لایه های پنهان روان یا ناخودآگاه بود. مهم ترین اندیشه فروید که در همه حوزه های علمی او به ویژه دین تاثیر گذاشته، عقده ادیپ است. "عقده ی ادیپ بدین معناست که کودک به دلیل عشق به پدر یا مادر (جنس مخالف) با پدر یا مادر (جنس موافق) خود به شدت به رقابت می‌پردازد.

مفهوم خدا در اندیشه فروید
فروید، باور به خدا را به عنوان پایه بیشتر ادیان، امرى توهّمى مى‌داند. او معتقد است خدا، همان مفهوم پدر است که در ذهن آدمى تعالى یافته و بر اثر یادآورى ناتوانى دوران کودکى و توجه به نیازهاى همیشگى خود، بدان روى آورده است. او دین و دین‌دارى را در ردیف رفتارهاى روان رنجورانه، همچون وسواس به شمار مى‌آورد و بر آن است که با افزایش افق‌هاى علمى در زندگى انسان، سرانجام دین از صحنه حیات آدمى زدوده خواهد شد. از نظر فروید شباهت زیادی میان فعالیت مردم دیندار و رفتارهای بیماران روان رنجور وجود دارد. هر دو دسته تاکید دارند کارها را به صورت الگووار و آیینی انجام دهند.

تاثیر عقده ادیپ در ایجاد سنت های دینی
فروید، توتم‌گرایى را ریشه خداگرایى در میان انسان‌ها مى‌داند. او براى توجیه توتم‌گرایى، سناریوى زیر را امرى مسلم پنداشته است.
عشیره‌اى کوچک تحت سیطره مردى قدرتمند و بسیار حسود زندگى مى‌کردند. مرد قدرتمند، تمام زنان آنان را در اختیار گرفته بود و تمام رقیبان، از جمله پسران خود را از صحنه بیرون رانده یا کشته بود. یک روز برادران رانده شده با تبانى یکدیگر، پدر را کشتند و او را با حرص و ولع خوردند. آنها با نابودى او، همانندسازى با او را در پیش گرفتند و هر کدام بخشى از قدرت او را به دست آوردند. آنان پس از مرگ پدر، براى تملک زنان به رقیبان همدیگر تبدیل شدند.
از سوى دیگر، به دلیل عمل هولناک خود و سوختن در آتش ندامت، حیوانى را، چونان توتم، جانشین پدر قرار دادند و خوردن گوشت آن را تحریم کردند. آنان با تحریم کشتن توتم، عمل گذشته خود را فسخ کردند و با چشم‌پوشى از ادعاى خود درباره زنان که اکنون آزاد شده بودند، از پى‌آمدهاى کردار خود اظهار انزجار کردند.
این رویداد وحشتناک، در خاطره پسران باقى ماند و به سرعت یاد و خاطره آن گرامى داشته شد. فروید، همانند روبرتسن اسمیت، همین امور را آغاز سنت‌هاى دینى مى‌داند. به باور فروید، تأثیر عقده ادیپ بر تمامى صورت‌هاى اعمال دینى از جمله در دوران ما باقى مى‌ماند.

فروید فرض مى‌کند توتم‌گرایى که نخستین گام در پیدایش سنت‌هاى دینى به شمار مى‌آید، شروع بازگشت امور سرکوب شده را به تدریج به ذهن بشر آورده است. این بازگشت، فرایندى تحولى و تدریجى بوده است که در آن، جاى حیوان توتمى را یک خداى انسان انگاره واحد پر کرد.
ویژگی این پدر در اندیشه فروید به این صورت بود که پدر از قدرت بسیاری برخوردار بود زنان و فرزندان بسیاری داشت. او پسران جوان را از گروه می راند تا زنان را برای جفت گیری در انحصار خود داشته باشد.
 از نظر فروید پدر که رهبری گروه را به عهده داشت بخاطر حسادت، نزدیکی جنسی را منع می کرد. این ممنوعیت مبنا و منشاء توتمیسم و قوانین توتمیستی مانند برون همسری گردید.
به این ترتیب قوانین ومراسم توتمی نظیر حرمت زنای با محارم، ممنوعیت شکستن تابوها، میوه ی ممنوعه و نذر و کشتن حیوان توتمی برای جلو گیری از جنایت دوباره، سالانه برگزار می شود. توتم جد و نیای مشترک قبیله است که نگه دارنده و محافظ و الهام بخش آنان می باشد. لذا دین روان رنجوریی است که از عقده ی ادیپ و رابطه با پدر ناشی می شود.
به اعتقاد فروید، این رفتارها از درماندگی کودک بر می خیزند و از طریق تصویر پدر-خدا، تا بزرگسالی ادامه می یابند. پدر واقعی که در ابتدا کودک ناتوان را حفاظت کرده است، اکنون به مثابه خدایی که فرد را در برابر تمامی خطرهای دنیای واقعی مصون می دارد، زنده می شود. به نظر فروید، اینکه فرد بزرگسال باید مشتاق به عبادت خدا باشد، آشکارترین مدرک از ماهیت خردسالانه ی این باور است.

 

در نقد نگاه فروید به دین، باید گفت:
1. فروید، بى‌دینى تمام‌عیار و بلکه ضد دین بود. بنابراین، نمى‌توان گفت که او توانسته است بدون سوگیرى درباره دین اظهار نظر کند.
2. جهان‌بینى فروید درباره جهان هستى، مادى‌گرایى صرف است. این جهان‌بینى، با نظر اکثریت مردم و دانشمندان که به هستى برترى و متعالی یعنی خداوند معتقدند، در تعارض است.
3. برداشت فروید از «خود» و نیز نسبت دادن آن به حیطه دین و دین‌دارى علمی نیست و  برداشت‌هاى فروید که برپایه داستان‌پردازى‌هاى غیرعلمى است، هیچ سند قابل اعتمادى ندارد.
4. از زمان نظریه‌پردازى فروید درباره ماهیت دین و دین‌دارى در میان مردم، بیش از صد سال مى‌گذرد. در این مدت، بى‌گمان شناخت آدمى درباره قواعد حاکم بر جهان فزونى یافته است و به باور برخى اندیشمندان، دست‌کم فن‌آورى گام‌هاى نهایى خود را برمى‌دارد، ولى برخلاف تصور فروید، نقش دین در معناسازی زندگی انسان مدرن افزایش یافته است.

یونگ در نقد نظریه جنسی فروید می گوید: عقیده مزبور تنها بیان کننده جنبه ای از واقعیت است زیرا انسان تنها تحت فشار غریزه جنسی نیست و غرایز دیگری نیز وجود دارد. مثلادر زیست شناسی، غریزه تغذیه به اندازه غریزه جنسی دارای اهمیت است.
در جوامع ابتدایی، هرچند جنسیت نقش خود را دارد، ولی تغذیه جای بسیار بزرگتری را اشغال می کند و غذا مهمترین کشش میل انسان ابتدایی است. جوامع دیگری نیز وجود دارد -منظور جوامع متمدن است- که در آن قدرت نقش بسیار بزرگتری تا جنسیت ایفا می کند. 
فطرت تعالی طلبی انسان که به صورت دین تجلی یافته است نیز یکی از کشش های درونی انسان است. چگونه می توان میل جنسی را مسلط بر این میل فطری دانست. فروید نیز صرفاً ادعا می کند  و دلیلی ارائه نمی کند.

 

 

  • Fatemeh Eshghi

زمانی که از باور به خدا صحبت می کنیم پیش از هر چیز باید مقصود خود را از خدا و مفهوم آن روشن سازیم. نگاهی به لیست خدایان در طول تاریخ نشان می دهد که مفهوم خدا بسیار فراتر از خدایان ادیان ابراهیمی است. به بیان دیگر، گانش پسر شیوا با سری همانند فیل در هندوستان، خدایان جزایر پلینزی، خدایان محلی سریلانکایی تامیلی، خدایان آزتک‌ها و خدایان مصر و یونان باستان نیز خدایانی محسوب می شوند که ممکن است حتی نام آن ها را نیز نشنیده باشیم.

هر چند که امروزه خدایی چون زئوس، یکی از قدرتمندترین خدایان یونان باستان به تاریخ پیوسته و حس ایمان دینی و پرستش را در کسی زنده نمی کند اما هرکدام از این خدایان، روزگاری در گوشه ای از پهنه گیتی ، پیروانی داشته اند و برای بسیاری مقدس بوده اند. تنها در دایرةالمعارف خدایان بیش از ۲۵۰۰ خدای موجود در تاریخ بشر معرفی شده است. اما به راستی منشاء باور انسان به دین و خدا چیست؟

این موضوعی است که دانشمندان و فیلسوفان بسیاری را با خود مشغول کرده است و هر یک تلاش کرده اند پاسخی برای این پرسش بیابند که باور به خدا از چه زمانی و بر چه مبنایی در فرهنگ های مختلف بشری شکل گرفته است.

از دید فروید منشا باور دینی را باید در روان رنجوری بشر جستجو کرد و از دید دورکهایم ، دین یک برساخته اجتماعی است. ریچارد داوکینز، زیست شناس تکاملی، دین را از منظر فرگشتی و بر مبنای نظریه داروین مورد بررسی قرار می دهد و در کتاب مشهور خود (توهّم خدا) می گوید: "اگر عصب شناسان یک مرکز مرتبط با باور به خدا در مغز پیدا کنند، دانشمندان داروینیستی همانند من همچنان در پی آنند که دریابند چرا انتخاب طبیعی به گزینش چنین مرکزی انجامیده است؟"

به عبارت دیگر خواهیم پرسید چرا آن دسته از نیاکان ما که به لحاظ ژنتیکی مستعد داشتن چنین مرکزی در مغز خود بوده اند باقی مانده و تولید مثل کرده اند؟

پرسش داوکینز در حقیقت این است که دین چه کارکرد و فایده ای برای انسان داشته که با گذشت حدود ۸۰ هزار سال پیش تا کنون بشر را با خود مشغول کرده است. آیا دین عامل سازگاری انسان با محیط بوده است؟

دین، میراث فرهنگی مفید یا مضر؟

در باب اینکه دین در طول تاریخ حیات انسان فایده یا صرفه تکاملی داشته دیدگاه های مختلفی وجود دارد. برخی دین را به عنوان یک پارازیت فرهنگی می بینند که اگرچه برای میزبان انسانی خود فایده ای ندارد و چه بسا مضر هم باشد اما به مثابه انگل فرهنگی برای تکثیر و بقای خود از میزبان انسانی بهره برده است. برخی دین را عامل انسجام درون گروهی در رقابت با دیگر گروه ها می دانند و به عبارتی قائل به این نکته هستند که دین برای بقای گروه های انسانی، فایده تکاملی داشته است.

برخی بر این باورند که دین ، نه به صورت مستقیم بلکه محصول جانبی و غیرمفید از خصیصه های دیگری است که به سود سازگاری انسان با محیط بوده اند. آنها رفتار شب پره را مثال می آورند که در حرکت به سمت شعله شمع، رفتاری از خود بروز می دهد که باعث مرگ او می شود. این رفتار شب پره از دید دانشمندان ، محصول فرعی از پرواز شب پره به سمت ماه و به قصد جهت یابی بوده است.

انسان مذهبی وقت و انرژی و هزینه و حتی زندگی خود را وقف باورهایی می کند که کمترین سودی به حال او ندارد اما این رفتار از دید ریچارد داوکینز یک محصول جانبی نامطلوب یا یک انحراف از یک خصیصه دیگر است که شاید زمانی مفید بوده است. به بیان دیگر، گرایشی که در شرایط خاصی توسط نیاکان ما انتخاب شده در واقع دین نبوده است و بلکه فایده های دیگری داشته و تنها به شکلی کاملا تصادفی در قالب رفتار دینی ظاهر شده است.

خداباوری از دید داروین

بحث های بسیاری بر سر تفاوت میان بی خدایی و ندانم گرایی در جریان است. خداباوران با یک معیار و شدت مشخص درگیر ایمان به خدا نیستند و بسیاری از بی خدایان نیز در قاب اندیشه خود جایی بین بی خدایی و ندانم گرایی به سر می برند. ریچارد داوکینز در کتاب توهم خدا معیاری را معرفی می کند که به اختصار DN مشهور شده است. بر این اساس عدد ۱ بیانگر اعتقاد عمیق به خدا و خداباوری حداکثری و عدد ۷ نشان دهنده بی خدایی حداکثری است. خود داوکینز درباره اینکه کجای این معیار ایستاده می گوید جایی روی شش اما متمایل به هفت.

او می افزاید من یک ندانم گرا هستم و آگنوستیک بودن من به وجود خدا به اندازه آگنوستیک بودن من به وجود پری در انتهای باغ است. چارلز داروین نیز دست کم آن گونه که از روی آثار و مکاتبات به جا مانده از او می توان دریافت، بی خدا نبوده است و در نوشته ای مربوط به سال ۱۸۷۹ یعنی سه سال پیش از مرگ می نویسد من هرگز در شدیدترین نوسان های فکری ام آتئیست به معنای منکر وجود خدا نبوده ام و فکر می‌کنم به ‌طور کلی و هر چه پیرتر می شوم، اغلب تعبیر آگنوستیک ، شرح درست تری از وضعیت ذهنی من به دست می دهد.

خداباوری از دید فروید و از منظر فیزیولوژی مغز

باور به خدا از دید زیگموند فروید، عصب شناس و روانکاو مشهور اتریشی یک امر توهّمی است و خدا در نظر او همان مفهوم پدر است که در ذهن انسان تعالی پیدا کرده است. مفهومی که آدمی بر اثر نیازها و ناتوانی های خود در دوران کودکی به آن پناه برده است. از دید فروید باور دینی از جمله رفتارهای روان رنجورانه انسان مانند وسواس به شمار می رود. با ظهور علم مدرن، بررسی مکانیسم عمل مغز و نقش آن در باور به خدا و ماوراء الطبیعه نیز میسر شد. به تدریج منشاء توهمات دینی و درگیری ذهنی با مذهب و خدا و ارتباط آن با اختلالات شدید سامانه لیمبیک مشخص شد و انسان دانست که ادراکات و تجربیات اسرارآمیز دینی و راز و نیاز و حس پرستش و زانو زدن در برابر قدرتی فراطبیعی از کجا ناشی می شود.

مطالعه سال ۲۰۱۶ جانستون حتی امکان ارتباط بین تجربیات عمیق مذهبی از یک سو و بیماری صرع از سوی دیگر را مورد بررسی قرار می دهد. اگر بتوان دینداری را با فعالیت های الکتریکی غیرطبیعی مغز توضیح داد و باور به خدا را با کارکرد لوب گیجگاهی، دیگر جایی برای خدا و افسانه های دینی باقی نمی ماند و دین و خدا چیزی جز میراث تکاملی زیستی و چیزی جز عملکرد طبیعی مغز نیستند. یافته های داروین در زیست شناسی و صورت بندی نظریه تکامل در کنار پیشرفت های علم به خصوص در نوروساینس و علوم اعصاب به نوعی تکمیل قطعات پازل فهم ما از جهان به شمار می روند.

درست همانگونه که کپرنیک در سال ۱۵۴۳ نشان داد زمین مرکز کائنات نیست و هیچ جایگاه ویژه ای نیز در کیهان ندارد، داروین نیز به ما نشان داد که انسان نه تنها اشرف مخلوقات نیست، بلکه حتی با برنج و ماهی و شامپانزه نیز منشا یا نیای مشترک دارد.

ضمن آنکه انتخاب طبیعی، مکانیسم پیشنهادی داروین برای تکامل زیستی، جایی برای باور به خدا و افسانه های عهد عتیق که در سِفر پیدایش و داستان آفرینش آدم و حوا و هابیل و قابیل که در کتاب های دینی آمده باقی نمی گذارد. به تعبیر زیگموند فروید ﻧﻈﺮﯾﻪ ﺩﺍﺭﻭﯾﻦ ﺗﻮﻫّﻢ ﺧﻮﺩﺷﯿﻔﺘﮕﯽ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ و ﺍﺯ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺍﺭﻭﯾﻦ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﺍﯾﻦ تکبر انسان که ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺗﻮﻫﻤﯽ ﺑﯿﺶ ﻧﺒﻮﺩﻩ است.

  • Fatemeh Eshghi

در آلمان این رشته مورد بحث فیلسوفان و عالمان الهیات بود.مثلا شلایر ماخر برایش روانشناسی در مقایسه با الهیات امری درجه ذو بود.با شروع قرن بیست و نرجمه آثار مکتب کلارک روانشناسی دین در آلمان رشد جدی ای پیدا کرد.

1)ویلهلم وونت(1920.1832)

  • پیشگام در درونگری کنترل شده تجربی
  • بنیانگذار روانشناس تجربی
  • فرایندهای عالی تر در نمادهای فرهنگی ای مثل زبان،اسطوره و دین عینیت می یابد.
  • فنون روانشناسی فردی(پرسشنامه و...)که در آمریکا رایج است برای هر نوع روانشناسی دین بی فایده است
  • فنون فردی حداکثر به اعتراف می انجامد.
  • با مورد پژوهشی جیمز چیزی جز آسیب شناسی دین نمیتوان بدست آورد.
  • او درصدد بود دین را از طریق بازسازی گدشته بعید آن و تحولات بعدی تبیین کند که در حوادث ذهنی ابتدایی و غیر دینی ریشه دارد.
  • اسطوره ابتدا با فرفکنی احساسات و نیاز های انسان به صورت موجودات جهان طبیعت خلق شده است و در فرایند جاندار انگاری به صورت موجودات زنده و متشخص ظاهر شده اند.
  • تداعی های مکرر باعث گسترش و انتشار این مخلوقات خیالی شده اند.
  • اسطوره در آغاز خودش با دین قابل تشخیص از آن نیست.
  • با تحول اسطوره دین پدید آمده
  • دین عبارت از این احساس است که دنیای ما،بخشی از دنیای بزرگتر و فوق طبیعی است که در اهداف والاتر انسانی به ثمر می نشیند و تحقق می یابد.

2)فروید(1939.1856)

  • فروید و یونگ نقش زیادی در مباحث روانشناسی دین دارند.
  • فروید دین را «توهم»،«نورز جهان شمول»و«مخدر»می نامید و امیدوار بود نوع بشر بتواند بر آن چیره شود
  • به تحقیق درباره رفتار دینی علاقه مند بود.
  • چهارکتاب عمده در روانشناسی دین نوشت:
  • الف:توتم و تابو 1913 
  • ب:آینده یک پندار 1927
  • ج:تمدن و ناخرسندی های آن 1930
  • د:موسی و یکتاپرستی 1939
  • منتقدان دین فروید را پشتوانه بهتری برای اعتراضهای خود میدانند.

5،4)یونگ و آدلر

  • یونگ و آدلر به دلیل توجه جدی به روانشناسی پدیدارهای دینی ممتاز هستند.
  • ارزیابی مثبت این دو از دین به عنوان نمایانگر ابعاد روح به نحو ژرف تر و جامع تر از سائق جنسی که فروید محور روح بشر می انگاشت نقطه جدایی آنها از فروید شد.

6)اریکسون

  • برجسته ترین شاگرد فروید
  • نظریه مراحلش در مشیر زندگی،ارزیابی مثبت تری از نقش دین در سلامت روانی به دست میدهد:

1.اعتماد یا عدم اعتماد(از تولد تا یک سالگی)

2.خودمختاری یا شرم و تردید(از 1 تا 3 سالگی)

3.ابتکار یا احساس گناه(از 3 سالگی تا 6 سالگی)

4.شایستگی یا خودکم بینی(از 6 تا 11 سالگی)

5.احساس هویت یا سردرگمی(نوجوانی)(از 11تا 18 سالگی)

6.صمیمیت یا انزوا(آغاز بزرگسالی)(بعداز 18 یا 19 سالگی)

7.باروری یا رکود(میانسالی)(پیش از 60تا65سالگی)

8.کمال یا نومیدی(پیری)(پس از 65 سالگی)

 

7)ویکتور فرانکل

  • به دلیل«معنی درمانی»که رویکرد و رهیافت دینی دارد بسیار برجسته است
  • اثر:انسان در جستجوی معنی
  • کسانی که روانشناسی را همسو و مدد رسان اهداف روحانی دین رسمی می انگارند با شور و شوق زیاد از نظریه فرانکل استقبال میکنند.

 

سنت توصیفی آلمان

  • گرچه روانشناسی عمقی در روانشناسی دین به سرعت جایگاه پیدا کرد.اما بسیاری از محققان آلمانی که در این رشته کار میکنند طرفدار رویکرد توصیفی اند.
  • در سنت توصیفی روشهای گوناگون از این قبیل به کارگرفته شده اند:زندگی نامه ها،اسناد شخصی مختلف نظیر اعترافات،زندگی نامه های خودنوشت،دفترچه های یادداشت،نامه ها،اشعار،مصاحبه ها،مقالات و دیگر چیزهایی که می توانند نمودهای فردی تجربه های دینی را نشان دهند.
  • زندگی دینی خود پژوهشگران نیز منبعی حیاتی در این زمینه است.
  • بنابراین به جای ارزیابی و استنتاج آماری که در آمریکا رایج است از توصیف،تحلیل و طبقه بندی کیفی استفاده میکنند.

 

مطالعات توصیفی آلمان در خارج از محافل آلمانی زبان

  • رودولف اتو=مفهوم امرقدسی(1917)
  • فردریش هیلر=کتاب نیایش(1918)
  • الف:اتو بر این عقیده بود که هسته اصلی دین،تجربه عاطفی غیرعقلانی از امر قدسی است.
  • ب:غیرعقلانی در فکر اتو فراعقلانی یا همان جنبه شهودی،عرفانی و قلبی دین است.نه اینکه دین حاوی عنصری خلاف عقل و عقل ستیز باشد.
  • ج:اتو در مورد دین بر احساس در برابر مفهوم تاکید میکند و اولی را بیشتر از دومی به حقیقت دین نزدیک می داند.
  • د:غیرعقلانی مرادش مخالفت با مفهومی کردن دین در برابر تجربه ناب روحانی از دین است

  

 

  

  • Fatemeh Eshghi